به نام خدای مهدی عج
ماه رمضان آمد و دلدار نیامد....
آقا جان... یادم می آد بچه که بودم ، کار بدی اگر انجام می دادم ، مادرم دعوام می کرد یا زیر چشمی بهم نگاه می کرد ، می رفتم تو بغل خودش و بلند گریه می کردم ... چون هیچ جایی امن تر پیدا نمی کردم .
همین وقتا بود که می ترسیدم از مادرم جدا شم . احساس می کردم اگر تمام دنیا اگر باهام مهربون باشن ، بازم امنیت ندارم پیش اونا ... فقط مادرم رو می خواستم...
هر چی بزرگ تر می شم سرّ این موضوع برام آشکار تر می شه ...
از تمام واژه های مهربانی و محبت و عشق و فدا شدن و بزرگ واری می رسم به واژه ی مادر ... و هر وقت دنبال تجزیه ی واژه ی مادر می گردم ، چیزی به ذهنم نمی رسه به جز از خود گذشتگی و مهر و خود فراموشی و...
آقا نمی دونم چرا هر وقت می خوام برا شما بنویسم ، انگار دستم رو کیبرد واژه ی مادر رو تایپ می کنه...
شاید سر ّ این رو هم بعدا بفهمم...
شاید.....
........................................................
شاید مسمار در مقدمه ی گوشواره و انگشتر عقیق بود... ؟......
شاید این خواست شماست که *کل یوم فاطمیه* باشد...؟
اما چه عشقی بین شما و مادر است که مادر بعد از هزار و ... سال تنها شما را زائر حرم مظلوم خویش می داند..؟
حرم ِ مظلوم ِ مادر....
کاش اجازه دهی تحقق یافتن این متن رو ببینیم ...
به زودی در کنار ساختمان نیمه کاره در مدینه تابلوی ، زیر را می بینیم :
پروژه : حرم مطهر حضرت زهرا (س)
کار فرما : حضرت ولی الله الاعظم (ع)
مساحت وسعت دل شیعیان....
ماه رمضان آمد و دلدار نیامد....
تعجیل در ظهور مهدی فاطمه (عج) (س) صلوات
یا علی (ع)